راه و ساختمان

این سایت مطالب مربوط به مهندسی عمران و معماری را در خود جای داده و آماده نشر مطالب شما بازدید کننده محترم می باشد.

راه و ساختمان

این سایت مطالب مربوط به مهندسی عمران و معماری را در خود جای داده و آماده نشر مطالب شما بازدید کننده محترم می باشد.

معماری درونگرا

نمونه‌های بسیاری مبنی بر تأثیر متقابل فرهنگی ایران و چین در همه زمینه‌ها وجود دارد که در متن سخنرانی دکتر ناصر تکمیل همایون در سمینار بین المللی جاده ابریشم، با عنوان «روابط فرهنگی بین ایران و چین» از آن نام برده شده است. سخنرانی شامل دو بخش است: بخش اول 9 وجه مختلف این روابط در دوران قبل از اسلام را در برمی‌گیرد و شامل این مباحث است: نفوذ بوداییان از هند و چین در شرق ایران، پیدایش کیش مانویت از اختلاط آیین های بودایی و نسطوری و زرتشتی در ایران، مبادله کالا از راه خلیج فارس، نفوذ داروها و طب چینی به ایران، نفوذ شیوه‌های خاص نقاشی چینی توسط پادشاهان اشکانی و ساسانی و فرار شاهزادگان ساسانی به چین پس از حمله اعراب. بخش دوم که به دوره اسلامی مربوط می‌شود، دارای 23 وجه است و از مهم‌ترین مباحث آن این موضوع‌ها را می‌توان نام برد: نفوذ اسلام خصوصا مذهب تشیع در چین استفاده از واژه‌های فارسی در نیایش ‌های مذهبی مسلمانان چین، مدارک فراوان دال بر همکاری میان دو کشور، از قبیل دست نوشته، نقاشی و... واژه های مربوط به تجارت چینی در اسامی و نام‌های خانوادگی ایرانی، داستان‌های شاهنامه فردوسی و اشعاری از سعدی، خاقانی، مولوی، بلخی، حافظ و باباطاهر که از کشور چین در آنها نامبرده شده، تألیف کتاب جامع التواریخ توسط رشیدالدین فضل الله با استفاده از دانسته‌های سفرا و بازرگانان چینی، سیستم آبیاری قدیمی کاریز یا قنات که در کشور چین هم با نام کارز استفاده می‌شده است، شباهت در طرز برخورد، رفتار، ادب و سلام در دو فرهنگ، تقدس بعضی از درختان توت و کرم ابریشم در ایران و چین و در آخر شباهت در معماری و تزیین خانه‌های سنتی.  

بخشی از معرفی معماری چینی از زبان کتاب تاریخ تمدن- مشرق زمین گاهواره تمدن- اثر ویل دورانت (جلد اول) چنین است:

«در چین هنر ساختاری یا معماری از جمله هنرهای فرعی بود. از این رو، معماران بزرگی که از آن دیار برخاستند، به ندرت از خود نامی به جای گذاشتند و ظاهرا کمتر از سفالگران بزرگ محبوبیت یافتند. در چین عمارت‌های عظیم، حتی برای تعظیم خدایان، به فور ساخته نمی شد. عمارات قدیمی معدودند و منحصر به معابدی که ساختمان آنها پیش از قرن شانزدهم انجام گرفته است. معماران عصر سونگ در سال 1103 میلادی هشت جلد کتاب مصور زیبا- روش‌های معماری- انتشار دادند، ولی از عمارات چوبینی که از روی تصویرها و طرح‌های آنان ساخته شد، هیچ گونه اثری بر جای نمانده است. تصویرهای خانه و معبدهای عهد کنفوسیوس که در کتابخانه ملی پاریس وجود دارد، نشان می‌دهد که معماری چین در طی زمانی بالغ بر بیست و سه قرن، تغییر مهمی نکرده است. شاید بتوان گفت که چینیان به سبب حساسیت هنری خود از ساختمان‌های تناور روی برتافته‌اند یا، به علت توجه خود به فعالیت ‌های عقلی، در حوزه معماری از تخیل بهره نجسته‌اند. تقریبا در میان همه ملت‌های کهن، سه عامل اصلی هنر معماری را به پیش رانده است: اشرافیت موروثی، دستگاه روحانی نیرومند و حکومت متمرکز توانای فراخ دست. آثار هنری بزرگ پیشین- معبدها، کاخ‌ها، اپراها، دیواری‌های منقش پرشکوه و مقبره‌های پر مجسمه- همه به میانجیگری این سه عامل اول از این سه عامل محروم بوده است!

کاخ‌های ظریف و آراسته که روزگاری امیران و دیوان سالاری پکن را در خود جای می‌داد، از نیایشگاههای گرانسنگ فریباتر است، در اوان سلطنت چنگ تسو (25-1403) نبوغ معماران درخشیدن گرفت و در نتیجه «تالار بزرگ» در محل مقبره فغفورهای دودمان مینگ بر پا شد و در همان موضع که دو قرن پیش قصرهای قبیلای قاآن دیدگان مارکوپولو را خیره کرده بود، در محوطه‌ای که «شهر ممنوع» نام گرفته است، کاخ های شاهانه جدیدی پدید آمد. راهی زیبا صحن مرمرپوش کاخ‌ها را به خارج «شهر ممنوع» می‌پیوندد. نرده‌هایی از مرمر و شیرهایی از سنگ در دو طرف این راه به چشم می‌خورند. در انتهای صحن مرمرپوش، عمارات درباری و تالارهای پذیرایی قرار دارند. سراهای مجلل خاندان سلطنتی و بستگان و ملازمان و زنان و خواجه سرایان آن در گوشه و کنار «شهر ممنوع» ساخته شده است. میان قصرها تفاوت بارزی نیست. در همه آنها ستون‌ها باریک است، پنجره‌ها مشبک و زیباست، سردرها دارای نقش و نگار و کنده کاری و رنگ‌های درخشان است و لبه بام‌ها پیش آمده است و رو به بالا انحنا دارد. در چند کیلومتری «شهر ممنوع» کاخ تابستانی دیده می‌شود. این کاخ به قصرهای «شهر ممنوع» کاخ تابستانی دیده می‌شود. این کاخ به قصرها «شهر ممنوع» ماننده است، ولی بر روی هم موزون‌تر و از لحاظ نقش و نگار ظریف‌تر است.

خانه‌های تنگدستان غم انگیز است. درها، حتی درهای ورودی، کوچک است، راهروها تنگ است و سقف‌ها کوتاه. کف اتاق‌ها، همانند کف حیاط خاکی است. در بسیاری از این گونه خانه‌ها مرد و زن و کودک، با ماکیان و سگ و خوک خود در اتاق یا کلبه‌ای زندگی می‌کنند که از باد و باران گزند فراوان دیده است. مردمی که نوایی دارند، کف اتاق‌هی خود را با آجر یا حصیر می‌پوشانند، سراهای توانگران از حوض آب و باغچه گل برخوردار است و معمولا در میان باغی پردرخت و مصفا قرار دارد.

بیگانگان یا کسانی که از دیدگاه تخصصی به معماری چینی نمی‌نگرند آن را واجد جذابیتی کم مایه می‌بینند، رنگ به شکل غالب است و زیبایی عاری از شکوه است. معبد یا قصر بر طبیعت سلطه نمی‌ورزد، بلکه با طبیعت همنوایی می‌کند. عنصر استحکام و امنیت و دوام در ساختمان‌ها دیده نمی‌شود، تو گویی معماران انتظار می‌برند که دسترنجشان با زلزله‌ای از میان برود.

ساختمان‌های چینی همپایه ساختمان‌های مصری کرنک یا ساختمان‌های تخت جمشید در ایران یا ساختمان‌های آکروپولیس در یونان یا معماری غربی نیست، بلکه مجموعه‌ای است از چوب‌های کنده کاری شده و آجرهای کاشی و مجسمه های سنگی. می‌توان آن را در شمار چینی سازی و یشم تراشی آورد و نه در ردیف بناهای عظیمی که به برکت آمیختن مهندسی و معماری، در هند و بین النهرین و روم سربرافراشتند. می‌توانیم بگوییم که معماری چین یکی از وجوه طبیعی هنر چینی و از جذاب‌ترین جلوه‌های هنر انسانی است، مشروط بر آن که چشمداشت عظمت و استحکام از آن نداشته باشیم و آن را صرفا انعکاس لطیف‌تر قریحه‌ها در شکننده ترین صور ساختمانی بدانیم.»

با این توضیحات به نظر می‌رسد فاصله بین معماری دو کشور آنقدر زیاد است که جایی برای مقایسه نمی گذارد. شاید معماری ایران مرکزی و حاشیه کویر هیچ وجه اشتراکی با معماری چینی نداشته باشد، اما با استفاده از این مطالب آنچه می‌توان به عنوان وجوه اشتراک معماری مسکن در چین و ایران بیان کرد، به صورت عام و کلی به این شرح است:

1ـ معماران بزرگی که از آن دیار برخاستند، به ندرت از خود نامی به جای گذاشتند.

2ـ سردهای دارای نقش و نگار است.

3ـ پنجره ها مشبک و زیباست.

4ـ پوشش بام‌ها آجر کاشی است.

5- خانه چینی اگر قصر باشد، با هیمنه نیست.

6ـ منازل چینی را دیواری احاطه و از خارج منزل جدا می‌کند.

7ـ سراهای توانگران دارای حوض آب و باغچه گل است.

8ـ بالای دیوارها گچ بری شده است.

9ـ معمولا پشت در مزین ورودی ، دیوار با تجیری کشیده شده است تا درون خانه از دید افراد بیرون خانه محفوظ باشد.

10ـ حجره‌های زنان در عقب ساختمان‌ها فرار دارد. از این ده مطلب، نخستین آنها تاثیری درشکل معماری ندارد، ولی از خصوصیات مشترک معماران دو کشور است. معماران ایران به ندرت نامی از خود به جای گذاشته‌اند و یا نام‌ آنها چنان کوچک و نامعلوم است که به سختی می توان آن را تشخیص داد. وجوه دوم ، سوم ، ششم، هفتم و هشتم به صورت‌های گوناگون در مسکن های سراسر ایران مشاهده می‌شود. پوشش بام که در چین اکثر به صورت شیب دار و با پوشش کاشی است (مورد چهارم ( در ایران صورت مختلفی دارد، از جمله سقف مسطح که به دو صورت طاق ضربی یا تیر چوبی ساخته می شود، سقف شیب دار که معمولا سازه آن چوبی است و با پوشش سفال، کاشی و لته در گیلان، مازندران ، گلستان، شیروانی در بسیاری از نقاط دیگر دیده می‌شود و سقف گنبدی، که در سراسر ایران تنوع چشمگیری دارد و پوشش آن در بناهای عمومی مانند مساجد اغلب کاشی است. سبب پنجمین وجه اشتراک درونگرا بودن ایرانیان و بدون تزیین بودن ساختمان‌های مسکونی در ایران است. هنگامی که رهگذری از کوچه‌ای عبور می کند، نمی‌تواند حدس بزند که پشت دیوارهای بلند کاهگلی یا سنگی و آجری چیست، کومه فقیرانه‌ای است یا کاخی در پشت آن پنهان است. موارد نهم و دهم نیز در اکثر نقاط ایران رعایت می‌شود و تنها در خانه‌های روستایی تاکید چندانی بر این مساله وجود ندارد.

با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان شیوه‌های معماری دو کشور با مقایسه و عناصر مشابه آنها را تعیین کرد.

نمونه‌هایی از تاثیر معماری ایران و دیگر کشورهای غرب چین بر معماری آن کشور در کتاب «معماری اسلامی در چین» نوشته «لیوجی پینگ»‌، ترجمه مریم خرم، از راه یافتن اسلام به کشور چین توسط اولین سفیر خلافت در حدود 645 میلادی (24ش) و نیز راه ارتباطی دیگری به جز جاده ابریشم – که همان مسیر دریایی از خلیج فارس به بندر کانتون در منتهی الیه جنوب شرقی چین است- سخن رفته است و مساجدی در نقاط مختلف کشور چین معرفی شده‌اند.

در صفحه 12 این کتاب آمده است: «از خارجیانی که مرتبا به چین رفت و آمد می‌کردند، ایرانیان و عرب ها را می‌توان نام برد. غالب ایرانیان تاجران ثروتمندی بودند که از مسیر مهم برای کار و تجارت به چین می‌آمدند. ایرانیان و عرب ها وقتی برای تجارت به چین می آمدند. برای نمازگزاردن مساجدی می ساختند و به این ترتیب فرهنگ معماری خود را به آن کشور وارد می نمودند. شهرهای بر سر راه آنها کوانگ جو، چون جو و هانگ جو بوده است.»

برخی مساجد چینی دارای شبستان، منار و رواق است. بعضی از مساجد یا آرامگاه سقف گنبدی دارد. مانند مسجد عیدگاه در کاشغر، مسجد سوگون تان (سلیمان) در تورفان، آرامگاه یوسف خاص حاجب و آرامگاه آفاق خواجه در کاشغر که از نظر نما و نقشه به معماری بناهای آرامگاهی و مساجد ایران بسیار نزدیک است.

در زیر نویش صفحه 12 به نقل از تاریخ تمدن درباره پاگودا آمده است که بعضی ریشه آن را از واژه هند و ایرانی بتکده شمرده‌اند؛ این بدان معنی است که ساخت پاگودا در چین از معماری هند و ایران متاثر است.

در دایره المعارف معماری جهان ضمن تایید این نظریه آمده است: «نفوذ دین بودا در امپراطوری چین در قرن اول میلادی آغاز شد و فرم‌های خاصی از معماری را با منشأ هندی به همراه آورد. ساخت پاگوداهای آجری یا سنگی از قرن پنجم میلادی آغاز شد.»

در کتاب آشنایی با معماری جهان، پاگودا در چین به عنوان مکانی برای مشاوره ماموران حکومتی، دعا و نیایش، پیشگویی و طالع بینی، مشخص کردن جهت وزش باد و نیز به عنوان میل راهنما آمده است که با منار در معماری ایران وجه اشتراک دارد.

نشانه‌هایی از تاثیر معماری چین بر معماری ایران

با توجه به این که چوب در معماری چین نقش بسیار مهمی دارد، اشاره‌ای کوتاه به نقش چوب در معماری ایران برای مقایسه بناها ضروری است.

در ایران، خصوصا بخش مرکزی آن در سازه ساختمان‌ها به دو دلیل از چوب بسیار کم استفاده شده است: یکی به سبب کمبود آن، چنان که به هنگام ساختن تخت جمشید نیز چوب مورد نیاز را از لبنان آوردند و دیگری وجود موریانه‌ای که چوب می‌خورد و  از درون می‌پوساند. در نمونه‌هایی که چوب در سازه بنا استفاده شده است، این مشکل آشکارا به چشم می‌خورد؛ مثلا در کاخ عالی قاپو برای جلوگیری از موریانه خوردگی ستون‌های چوبی، ماده‌ای در آنها تزریق شده است، ولی در خانه ملک التجار یزد که این پیشگیری صورت نگرفته، ستون قسمتی از نبا در حال فرو ریختن است. در بندر کنگ نیز مشابه این خوردگی دیده می‌شود. در نقاط دیگری مانند گلپایگان، اراک، خوانسار، خمین، آشتیان، ابیانه، الموت، جزیره قشم و حتی بیرجند نیز برای پوشش سقف از چوب استفاده شده است که با توفال کوبی و کاهگل، روی آن را پوشانده‌اند. در این بناها به رغم آن که تزییناتی (آجرکاری، گچ بری و...) به کار رفته است، تزیین چوبی جایی ندارد و چوب استفاده شده بسیار ساده و بدون تزیین است. در جزیره قشم و بندر کنگ، چوب‌ها چهار تراش می‌شود، ولی در دیگر نقاط، این کار نیز صورت نمی‌گیرد.

در بعضی ساختمان‌های شیراز، چوب‌های مزین و تراش داری به کار رفته و در بخشی از آنها روی پوشش چوبی سقف (تخته کوبی) کلا نقاشی شده است، ولی بین نقاشی و تزئینات چوبی این شهر و بناهای چینی، تشابهی وجود ندارد. این تشابه فقط در معماری مناطق شمالی ایران دیده می‌شود.

در کتاب «تاریخ نقاشی ایران» صفحه 62 آمده است: «می‌دانیم که اژدها در چین نمایانگر قدرت باروری و نیروی کیهانی آشکار در طبیعت است. نقاشی ایران بدون توجه به این معنای نمادین، از الگوی چینی استفاده می‌کند و جانور را در حالت شکست خورده به دست بهرام نشان می‌دهد.»

اژدها در نقاشی مینیاتور ایران و در شاهنامه فردوسی» نیروی اهریمنی است، ولی در حکاکی‌های این ساختمان به صورت پایه و نیروی نگهدارنده سقف متجلی شده و یا در گوشه دیگر این بنا، مانند نیروی محافظت کننده خورشید، در دو سوی آن قرار گرفته است؛ و با احاطه همه جانبه‌ای که اژدها بر سازه و نقش‌های این ساختمان مقدس دارد، به نظر نمی‌رسد مبین نقش منفی سنتی جانور در فرهنگ ایران باشد.
 
نظرات 1 + ارسال نظر
مریم شنبه 18 مهر 1388 ساعت 14:08

با سلام
مقاله شما بسیار جالب وبه لحاظ موضوع بسیار بدیع بود.
من هم دارم روی موضوع وجه اشتراک بین معماری سنتی ایران و چین و جایگاه فنگ شویی در این 2 کشور کار میکنم.خوشحال میشم اگه اطلاعاتی در این زمینه دارید ، در اختیار من قرار دهید
با تشکر.

سلام...
ممنون از شما...در ایمیلی جواب داده ام...
همیشه سبز باشید....


طالبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد